تفریح شادی سرگرمی
خخخخ
ان قدر مرا سرد کرد از خودش..از عشق...که حالا به جای دل بستن یخ بسته ام اهای!!!روی احساسم پا نگذارید..لیز میخورید ! انگار ادما بیشتر به دست هم پیر میشند ... تابه پای همدیگه روزی پرسدی این جاده کجا میرود؟... و من سکوت کردم ...دیدی....جاده جایی نرفت !... ان که رفت تو بودی ... بگزار صادقانه بگویم :گشتم اتفاقا بود فقط مال من نبود ... کسی ان طرف کوه نیست که کودکی ام را به سمتم پرتاب کند چه کسی برایم بافته....
.... بغضهایم را نمیتوانم فرو ببرم کاش می دانستی چقدر دلم بهانه ی تو رو میگیره هر روز تو هم به من فکر میکنی؟ آن وقت به او میگفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای که ....... ؛
نظرات شما عزیزان:
یادت هست ؟....
دیگر نمی گویم :گشتم نبود .،نگرد نیست .
اه ...چه قدر دلم هوا کودکی را کرده کاش میتوانستم به دوران کودکی برگردم
کاش میدانستم این سرنوشت را ، ....
کاش می دانستی چقدر دلم هوای با تو بودن کرده
کاش می دانستی چقدر دلم از این روزهای سرد بی تو بودن گرفته
کاش می دانستی چقدر دلم برای ضرب آهنگ قدمهایت
گرمی نفسهایت ، مهربانی صدایت تنگ شده
کاش می دانستی چقدر دلواپس تو ام
کاش می دانستی چقدر تنهام ، چقدر خسته ام
و چقدر به حضور سبزت محتاجم
و همیشه از خودم می پرسم این همه که من به تو فکر می کنم
خدا یا التماست میکنم همه ی دنیات مال دیگران ولی اونی که دنیای منه رو بهم بده
Power By:
LoxBlog.Com |